Dollars
به عنوان یک دانشجوی اقتصاد که از قضای روزگار این ترم «آشنایی با اقتصاد ایران» داره رفتم سبزه میدون تا از خرید و فروش دلار اطلاعات کسب کنم.
نقاطی که دلالهای دلار در اون تجمع میکنن تقریبا مشخصاند. سبزه میدون و میدون فردوسی.
میدون فردوسی
میدون فردوسی مشابه سبزهمیدونه با این تفاوت که توش میتونید فروشندههای خرد پیدا کنید (فروشندههایی که دلار رو در مقادیر پایین میفروشن و میتونن ازتون با عابربانک پول بگیرن) و برخلاف سبزهمیدون، دلالها روبهروی صرافیها و بانکها ایستادن و دلار میفروشن و اما سبزه میدون…
سبزه میدون
سبزه میدون که نزدیک ناصر خسروئه و در دوقدمی ایستگاه مترو پونزده خرداد، از مراکز عمده و مشهور خرید و فروش دلاره. جوری که ممکنه بعضا در کانالهای تلگرامی و وبسایتها عبارت «دلار سبزه» یعنی دلاری که در سبزه میدون میفروشند رو ببینید.
توی سبزهمیدون همه جور آدمی هست. یکمی که با دلالها صحبت کنید یا کنارشون بایستید کلی چیز یاد میگیرید. مشکلی که سبزه میدون داره اینه که برای دانشجو جماعت خوب نیست. فروشندهها اونجا عمده میفروشن. مثلا وقتی میگن که چقدر میخوای اگر بگی صدتا با اینکه اصلا به قیافت نمیخوره بهت میگن: «صدهزارتا؟» و از ثروت آدمی که روبهروته شگفتزده میشی! دههزارتا عرفه چون که اونطور که من فهمیدم دلار رو توی بستههای صدتایی صددلاری جابهجا میکنن. وقتی بهشون گفتم شما خیلی پولدارید گفتن ما خیلی پولدار نیستیم، شما خیلی ضعیفید!
پیدا کردن کسی که اسکناس ۲۰ دلاری داشته باشه در حد معجزست و کسایی که اسکناسهایی غیر صددلاری دارن باز هم اسکناسهاشون رو در غالب بسته میفروشن. مثلا صدتا یک دلاری یا در بهترین حالت ممکنه پنجتا بیست دلاری گیرتون بیاد؛ اونقدر تجارت براشون پر سوده و تراکنشها بالا که براشون نمیصرفه که بهتون یک بیستدلاری بفروشن و حتما باید بستهی صددلاری رو بخرید، که مبالغ پایینی مثل صددلار رو هم با اکراه بهتون میفروشن. مزیت دستهای بودن پول اینه که اگر پولها تقلبی باشن احتمال کشفشون بیشتره؛ میتونید شماره سریال پولها رو نگاه کنید و اگر یکسان بود دلارها قطعا تقلبیان.
مشخصا کسی پول دههزاردلار رو با خودش همراه نداره و حسابهای بانکی هم سقف ۳ میلیون جابهجایی در روز رو دارن برای همین ازتون «چک تضمینی» میخوان؛ پول نقد هم فقط و فقط در غالب تراولچک قبول میکنن. قیمت خرید با فروش فرق داره و وقتی که من اونجا بودم دلار رو ۱۵۳۰۰ میفروختن و ۱۳۰۰۰ میخریدن. وقتی که من رفتم با توجه به شرایط بازار فروشنده خیلی خیلی کم بود اما باز هم بستگی به دلال داشت. یک دلال وقتی کسی خواست بهش دلار بفروشه گفت سقفم پر شده، فقط فروش دارم. اما خیلی از دلالهای دیگه فقط میخریدن و اصلا نمیفروختن.
اینکه چنین بازار پرسودی مثل بازار نزول در برخی کشورها مافیای خودش رو نداره برای من عجیبه. اطراف دلالها هیچ محافظی نیست و میشه دلارهاشون رو زد. البته چون نزدیک بازار طلا هستن پلیس با اسلحه در چند دهمتریشون ایستاده.
نحوهی تعیین قیمت بهترین بخش ماجراست. قبل از ظهر همه در ساعتی مشخص وسط میدون گرد هم میان و چندنفر که پول عمدهای دارن شروع میکنن به چونهزنی سر قیمت. اول سر یک قیمت پایه توافق میکنن مثلا ۱۳ برای خرید و ۱۵ برای فروش بعد هم روی بخش خرد پول.
یکی فریاد میزنه: «۵۰ هزارتا میفروشم [پونزده و] صد» و اون شخص دیگه ممکنه قیمت بالاتر یا پایینتری رو داد بزنه. قیمت خرید هم به شیوهی فریاد مشخص میشه. «۳۰ هزارتا رو [سیزدهو]دویست میخرم.» ویس این قضیه رو میتونید توی تلگرام بشنوید یا از اینجا دانلود کنید.
دلالهای دیگه هم که در اطراف ایستادن در نهایت با توجه به قیمت خرید قبل خودشون و قیمت موجود در بازار تصمیم میگیرن دلار رو به چه قیمتی بفروشن یا بخرن. اگر قبل از این هیاهو برید به سبزهمیدون دلالها قیمت مشخصی رو نمیگن، سه تا دلال که در فاصلهی سه متری از هم ایستاده بودن دلار رو به قیمتهای مختلف میفروختن؛ یکی ۱۶ یکی ۱۵۵۰۰ و یکی هم ۱۵۰۰ و اونی هم که صادق بود گفت که قیمت هنوز مشخص نشده و نیمساعت دیگه وسط میدون مشخص میشه. قدم زدن وسط این هیاهو هم کیف خاص خودش رو داره و فکر میکتی توی بازار سهام راه میری، همه تلفن دستشونه و با اضطراب سر هم داد میکشن. اگر در نهایت به جیب خودتون نگاه کردید و احساس کردید که پولی که برای مترو دادید داره حروم میشه میتونید سیصد متر برید جلوتر و برای خودتون با قیمت دوهزار تومن آبطالبی بخرید! همینجاست که میبینید که قضیهی بازار رقابت کامل نیمافسانهاست و در حالی که آبمیوهفروشیهایی که نزدیک ایستگاه متروئن و طبعا اجارهی بیشتری میدن آبطالبی رو چهارهزار تومن میفروشن و مغازههای دورتر سههزار و مغازههای دورتر دوهزار تومن. بعد هم شاد و خندون از کیفی که کردید سبزه میدون رو به مقصد خونتون ترک کنید و به خودتون قول بدید که هیچوقت هوس دلار خریدن نکنید.